خانواده مؤمن و معنوی، خانواده صالح وسالمی است که به اصول و ارزش‌ها پایبند است و معمولا در بین اعضای خود، راه فساد و ابتذال را می بندد و نمی گذارد کج روی، افراد را به سمت سقوط و نیستی بکشاند. چنین خانواده‌ای به خداوند، دین و بی نهایت پناهنده می‌شود و اهانت، تحقیر، تزلزل و خودکشی را بر نمی تابد، از بیکاری و تن پروری گریزان است و حتی در اصول تغذیه و سفره داری نیز رعایت انصاف و اعتدال را در نظر می‌گیرد. از این رو خانواده‌های مذهبی پایدارتر و معمولا مصائب آن‌ها کمتر است.
 
گرچه ممکن است افراد در خانواده معنوی عمر صد ساله نداشته باشند، در میانه راه، و میانسالی عنان از کف نمی دهند و اسیر نابهنجاری‌ها و گناهان « برباددهنده» نمی‌شوند. اگر اعضای خانواده به معبد می روند، یا هفته ای یک بار به کلیسا، و یا بیشتر به مسجد می روند، کاری شبیه مدرسه رفتن (مدرسه ای الهی، طبیعی و فطری) می‌کنند. کارهای مذهبی و معنوی داوطلبانه مثل دعا خواندن، نماز، عبادات و اجرای احکام، کاری جز مراقبت از تندرستی فردی و سلامت جمعی نیست. تحقیقات گویای این واقعیت است که افرادی که به طور منظم در کلیسا و مسجد حضور می یابند از افرادی که به کلیسا نمیروند از لحاظ جسمانی نیز به مراتب سالم تر هستند.
 
آن‌چه در دین و معنویت خانواده پدید می‌آید، تقویت حس تعلق و احساس قوی گروهی شدن است که میزان خودکشی را کاهش می‌دهد. در دیدگاه ما، اخلاق کارکردی جسمی و روحی دارد. در خانه اگر بهداشت را رعایت کنیم، با یکدیگر مهربان باشیم، و در میهمانی به اندازه غذا بخوریم، از یک سو کاری اخلاقی انجام داده ایم، و از سوی دیگر سالم مانده ایم. با رعایت اخلاق، در تغذیه زیاده روی نمی کنیم، با دوستی و همدلی، خودمان و جامعه را به تحرک وامی داریم و در روابطمان کینه و خشم را اعمال نمی‌کنیم، و با پرهیز از خشونت، اعصابمان خدشه دار نمی شود و سالم می مانیم.
 
این‌ها واقعیاتی است که قبل از هر چیز در خانواده شکل می‌گیرد، و خانه می تواند با جامعه پذیری و امر و نهی ها اصلی اخلاقی را برای آینده فرد درونی سازد. بهنجاری در خانواده، امری است که ابعاد گوناگون دارد، و ما می توانیم از این طریق خود را در برابر تمام ارزشها و رفتارهای آینده که پی آمد آن‌ها سلامت است اعم از شیوه های تغذیه تا پیچیده ترین روابط اجتماعی بیمه کنیم. در یک مثال، وقتی ما روشی اخلاقی مثل گذشته را در خانواده نهادینه کنیم از طریق وصایا، آیات و روایات، اثبات عقلانی، شیوه های عملی توسط زوجین، تشویق و تذکر، توانسته ایم همه مجادلات بی خاصیت، دردسرساز و احیانا کشنده را دور بریزیم. مجادله امری طبیعی و عارضی است، اما اخلاق خانواده می تواند آن را مهار کند.
 
در یک نگاه سطحی، به نظر می‌رسد تمام مشکلات خانواده‌ها از ظهور یا افول فرزندان آغاز می شود، اما به نظر نمی‌رسد زوجین بدون فرزند آدم های سالم و خوشبختی باشند. تجارب زیادی وجود دارد که نشان می‌دهد، به رغم مشقاتی که بچه ها به والدین تحمیل می‌کنند، خانواده های بدون فرزند سلامت و بقای کمتری دارند و بالعکس خانواده های پر فرزند سالم تر و باقی ترند. گر چه نگارنده خانواده هایی را سراغ دارد که بین نه تا دوازده فرزند داشته اند و زوجین بین هشتاد تا نود سال عمر کرده اند، اما مقصود ما از فرزندان زیاد، بین ۳ تا ۵ فرزند، و در دو دهه نخست ازدواج و جوانی است. نتایج به دست آمده نشان می‌دهد افزایش شانس دستیابی به صد سالگی ارتباط مستقیمی با افزایش تعداد فرزندان یک مرد تا سی سالگی دارد.براساس همین نتایج، احتمال دست یابی به بیش از یک قرن زندگی برای یک مرد سی ساله در سال ۱۹۱۷ با یک تا سه فرزند، در مقایسه با مردان بدون فرزند در همان سن، ۶۱ درصد بیشتر است.
 
در یک تحقیق متضاد، گر چه بر طبق عقل سلیم، تعداد فرزندان زیاد (بیش از پنج فرزند) چندان با سلامت و صدسالگی سازگار نیست، داشتن بیش از ۳ فرزند باعث افزایش طول عمر می شود.تجربیات علمی نشان داده است موسم تولد فرد نقش عمده ای در سلامت و طول عمر او دارد. تناسل و توالد شرایط ویژه ای دارد که بدون توجه به آنها، سلامت و آینده مولود انسانی در خطر می‌افتد. بقای نوع انسان موقوف بر توالد و تناسل است، و آن بدون اجتماع ذکور و أناث به وجه به خصوص متحقق و متصور نمی‌گردد.
 
اصل اساسی این است که مشخص شود این اجتماع چه زمانی نافع، و چه زمانی مضر است همانگونه که در این اجماع، شرط نیاز، مزاج، تکلیف اخلاقی و شرعی، سن و... لازم است، رعایت زمان و فصل نیز شرطی اساسی است. جماع به محض خیال نیست بلکه تابع مزاج است و شناختن مزاج ها و قوت و ضعف آن در جمیع مراتب و رعایت سن و فصل و سایر ملزومات آن موقوف به رجوع طبیب حاذق است.همانگونه که رعایت سن برای آوردن فرزند سالم و مطمئن لازم است و باعث نیک‌زادگی می شود، رعایت زمان اجماع و جماع برای فرزندآوری نیز الزامی است. گر چه به گونه ای زیستی و طبیعی، انسآن‌ها در این امر رعایت مصالح اخلاقی و علمی را نمی‌کنند، اما آنکه اصول و قواعد را در این مقوله مراعات می کند، آینده سلامت و عمر فرزندان، و سعادت خود را بیمه کرده است.
 
گیلانی، اجماع زوجین در فصل تابستان و پاییز (و احتمال فرزندآوری) را یکی از ادله حدوث امراض گوناگون، و خدشه بر سلامت زوجین و فرزندان آینده آنان می‌داند، از این رو دانشمندان عقیده دارند معمولا متولدین اواسط پاییز بیشترین عمر، و متولدین بهار کمتری طول عمر را دارند. شاید مهم ترین دلیل آن اعمال روابط جنسی به دلیل نیاز بیشتر، و طبیعی بودن این روابط در اواخر زمستان و آغاز فصل بهار باشد.یکی از دلیل‌های سلامت و طول عمر متولدین پاییز این است که چنین زاده‌هایی محصول ژن معیوب و تقسیمات ژنتیک نامتعادل نیستند و کمتر دچار زوال عقل و بلاهت را می‌شوند. سلامت و طول عمر نیازمند سیر تکاملی، ژنتیک، و در عین حال آگاهانه مسیر توالد و تناسل است. این امتزاج و تناسل هنگام شکفتن زمین (اواخر زمستان و اوایل بهار) به اکمال می‌رسد.
 
منبع: رمز سلامت و طول عمر، حسین حسنی، صص299-295، مؤسسه بوستان کتاب، قم، چاپ اول، 1391